این فرضیه که توانبخشی شنوایی میتواند کیفیت زندگی را بهبود بخشد و خطر زوال عقل را در افراد مبتلا به افت شنوایی کاهش دهد، موضوعی است که نیاز به مطالعات بیشتری، بهویژه آزمایشهای بالینی، دارد. ضروری است که اثرات استفاده از سمعک را بهعنوان بخشی از توانبخشی شنوایی در میان افراد تشخیصدادهشده با زوال عقل تعیین کنیم.
افت شنوایی و زوال عقل دو مشکل شایع در جمعیت سالمندان هستند که میتوانند تأثیرات قابل توجهی بر کیفیت زندگی افراد داشته باشند. استفاده از سمعک به عنوان یک مداخله بالقوه برای بهبود شنوایی و کیفیت زندگی در این گروه از افراد در حال بررسی است. این مرور سیستماتیک به بررسی و تجزیه و تحلیل مطالعات انجام شده در مورد اثرات استفاده از سمعک بر افراد دارای افت شنوایی و زوال عقل میپردازد.
روششناسایی
این مرور سیستماتیک شامل جستجوی پایگاههای داده علمی برای شناسایی مطالعات مرتبط با اثرات سمعک بر افراد مبتلا به افت شنوایی و زوال عقل است. معیارهای ورود شامل مطالعاتی بودند که به بررسی تأثیرات سمعک بر کیفیت زندگی، تواناییهای شناختی و تعاملات اجتماعی در این گروه از بیماران پرداختهاند.
هدف
سازمان جهانی بهداشت تخمین میزند که تا سال ۲۰۵۰، حدود ۲.۵ میلیارد نفر به نوعی از افت شنوایی مبتلا خواهند بود و حداقل ۷۰۰ میلیون نفر به توانبخشی شنوایی نیاز خواهند داشت، در حالی که تقریباً ۴۳۲ میلیون بزرگسال در حال حاضر به سمعک نیاز دارند. این افزایش قابل توجه در تعداد افرادی که دچار افت شنوایی هستند، عمدتاً به جمعیت در حال پیری نسبت داده میشود که به سرعت در حال رشد است. افت شنوایی مرتبط با سن به تدریج در اکثر افراد رخ میدهد و ناشی از تخریب حلزون گوش است که شامل از دست رفتن سلولهای موی حسی و الیاف عصبی شنوایی میشود. یکی از هر پنج نفر بالای ۵۰ سال دچار افت شنوایی است و تقریباً نیمی از تمام افراد بالای ۷۰ سال نیز به این مشکل دچارند. شیوع افت شنوایی در افراد ۸۰ سال و بالاتر بیش از ۸۰٪ است.
پیری با کاهش شناختی و زوال عقل همراه است. نسبت افراد مسن در تقریباً تمام کشورها در حال افزایش است. به همین دلیل، تخمین زده میشود که تا سال ۲۰۳۰، ۷۸ میلیون نفر به زوال عقل مبتلا خواهند شد و این تعداد تا سال ۲۰۵۰ به ۱۳۹ میلیون نفر افزایش خواهد یافت، با شیوع بالاتر در کشورهای با درآمد پایین و متوسط. اگرچه افزایش سن قویترین عامل خطر شناختهشده برای زوال عقل است، اما این امر یک نتیجه اجتنابناپذیر از پیری نیست. عوامل خطر قابل تغییر دیگری برای زوال عقل شناسایی شدهاند که نشاندهنده روشهای پیشگیری بالقوه است.
افت شنوایی به عنوان یکی از قویترین عوامل خطر قابل تغییر در جمعیت برزیل محسوب میشود. مداخلات بهداشتی مرتبط با شنوایی در پیشگیری از زوال عقل از طریق مراقبت جامع، بینرشتهای و متمرکز بر بیمار بسیار حیاتی هستند. علاوه بر این، افت شنوایی میتواند خطر انزوا اجتماعی و افسردگی را افزایش دهد که اینها نیز عوامل خطر قابل تغییر برای زوال عقل هستند.
رابطه بین افت شنوایی، کاهش شناختی و زوال عقل هنوز بهطور کامل درک نشده است. سه فرضیه برای توضیح رابطه بین افت شنوایی مرتبط با سن و کاهش شناختی مطرح شده است. یکی از فرضیهها بیان میکند که کاهش شناختی و افت شنوایی ناشی از یک پاتولوژی نورودژنراتیو مشترک یا پیری بیولوژیکی است که بر عملکرد کلی تأثیر میگذارد. دو فرضیه دیگر، محرومیت حسی را به عنوان عامل اصلی در نظر میگیرند؛ یکی از آنها به این اشاره دارد که منابع شناختی مختلف به درک اطلاعات شنوایی تخریبشده اختصاص مییابند و منجر به تلاش شنوایی بیشتر میشوند، و فرضیه دیگر این است که محرومیت حسی مزمن طولانیمدت منجر به بازسازی جبرانی قشر مغز و تغییرات عصبی میشود که فرآیندهای شناختی و عاطفی را مختل میکند.
هنگام ارزیابی شناخت در بزرگسالان مسن با افت شنوایی حسی-عصبی شدید تا عمیق، ارتباط گستردهای بین افت شنوایی و عملکرد شناختی (حافظه کاری کلامی و انعطافپذیری شناختی) مشاهده شده است. با این حال، افت شنوایی شدید تا عمیق در بزرگسالان ممکن است لزوماً ناشی از علل مرتبط با سن نباشد. طبق گزارش جهانی WHO در مورد شنوایی، بیشتر بزرگسالان مسن در سطح جهانی دچار افت شنوایی خفیف هستند.
طبق مطالعه طولانیمدت انگلیسی در مورد پیری، بزرگسالان مسن دارای افت شنوایی در معرض خطر بالایی برای توسعه علائم افسردگی هستند، بهویژه کسانی که با نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی مواجهاند. با این حال، بزرگسالان مسن با افت شنوایی شدید تا عمیق که برای مدت طولانی از سمعک استفاده میکنند، تمایل دارند علائم افسردگی کمتری داشته باشند.
تشخیص زودهنگام مشکلات شنوایی و توانبخشی شنوایی میتواند تأثیر مثبتی بر کیفیت زندگی داشته باشد و ناتوانیها در اجتماعی شدن، استقلال، روابط بین فردی و ارتباطات را کاهش دهد. اگرچه یک مرور سیستماتیک نتایج قاطعی در ارزیابی اثرات توانبخشی شنوایی بر کیفیت زندگی بزرگسالان مسن با افت شنوایی بدون ارزیابی شناختی پیدا نکرد، نویسندگان پیشنهاد کردند که تحقیقات دقیقتری برای بهدستآوردن نتایج قطعی انجام شود.
یک مرور سیستماتیک و متا-تحلیل با هدف ارزیابی اینکه آیا سمعکها و ایمپلنتهای حلزونی خطر کاهش شناختی بعدی را در افراد مبتلا به افت شنوایی کاهش میدهند یا خیر، نتیجهگیری کرد که توانبخشی شنوایی با ۱۹٪ کاهش در خطر کاهش شناختی درازمدت همراه است. علاوه بر این، استفاده از این دستگاهها با بهبود متوسط در نمرات آزمونهای شناختی (۳٪) مرتبط بود. این مطالعه نیاز به آزمایشهای بالینی تصادفی در این زمینه را تقویت میکند و طبق یک مقاله اخیر، یادآور این است که شواهد قابل توجهی از ارتباط بین افت شنوایی و کاهش شناختی حمایت میکند و به پزشکان توصیه میکند که ارزیابی شنوایی را بخشی از مراقبت از زوال عقل در نظر بگیرند.
آزمایش ACHIEVE بررسی کرد که آیا مداخله شنوایی که شامل مشاوره و تنظیم سمعک باشد، میتواند کاهش شناختی را کاهش دهد یا خیر. این آزمایش شامل دو گروه (ARIC و de novo) بود که شامل بزرگسالان سالم با افت شنوایی بودند. گروه ARIC عوامل خطر بیشتری برای زوال عقل و کاهش شناختی نسبت به گروه de novo داشت. دو گروه تشکیل شد: یکی با مداخله شنوایی و دیگری با مشاوره آموزشی بهداشتی. در تحلیل طبقهبندی شده گروههای جداگانه، این مطالعه کاهش در کاهش شناختی کلی را در گروه ARIC نشان داد. با این حال، مداخله شنوایی در کاهش شناختی در گروههای ترکیبی تأثیری نداشت.
با پیشرفت پیری جمعیت و افزایش شیوع افت شنوایی و زوال عقل، شناسایی مداخلات مؤثر برای حفظ تواناییهای شناختی و عملکردی ضروری است، که این موضوعی بسیار مرتبط برای خدمات بهداشتی، بیماران، خانوادهها و جامعه به طور کلی است. سمعکها به عنوان عوامل محافظتی بالقوه در برابر کاهش شناختی شناسایی شدهاند. با این حال، در مورد نتایج سمعکها برای افرادی که در حال حاضر با زوال عقل تشخیص داده شدهاند، تردیدهایی وجود دارد. شواهدی در مورد شناخت و کیفیت زندگی در ارتباط با استفاده از سمعکها توسط افرادی که قبلاً به زوال عقل تشخیص داده شدهاند، وجود ندارد.
هدف این مطالعه انجام یک مرور سیستماتیک به منظور بررسی اثرات استفاده از سمعک بر شناخت و کیفیت زندگی افراد مبتلا به زوال عقل بود. این مرور همچنین تلاش کرد تا عواملی را که بر شناخت و کیفیت زندگی پس از توانبخشی شنوایی در این جمعیت تأثیر میگذارد، تحلیل کند.
بحث
مطالعاتی که به ارزیابی نتایج کیفیت زندگی افراد مبتلا به زوال عقل که تحت توانبخشی شنوایی قرار گرفتهاند، پرداختهاند، نشاندهنده بهبودهای معناداری در این نتیجهگیری بودهاند. افت شنوایی درماننشده با کاهش تعاملات، خستگی ارتباطی بیشتر، افزایش علائم افسردگی و ناتوانیها در بزرگسالان مسن ارتباط دارد. بازگرداندن ظرفیت شنوایی با استفاده از سمعک این مشکلات را کاهش میدهد و کیفیت زندگی و عملکرد شناختی بزرگسالان بدون زوال عقل را بهبود میبخشد. نتایج مثبت کیفیت زندگی که در این مرور سیستماتیک یافت شده، توصیه قوی برای توانبخشی شنوایی در بزرگسالان مسن با افت شنوایی، از جمله کسانی که به زوال عقل یا کاهش شناختی تشخیص داده شدهاند، را تقویت میکند. با این حال، باید به اندازه نمونه کوچک با اکثریت مطالعات مشاهدهای توجه کرد و نیاز به آزمایشهای بالینی تصادفی بیشتری احساس میشود تا عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به زوال عقل در زمان تنظیم سمعک بهتر درک شود.
مطالعات شاملشده بهبود در عملکردهای شناختی بعد از مداخله را نشان ندادند. اگرچه افت شنوایی درماننشده میتواند بهطور عملکردی بر ساختار مغز تأثیر بگذارد، انتظار نمیرود که مداخله شنوایی به تنهایی، نورودژنراسیون را بازگرداند. فرضیه ما بر این اساس است که توسعه مداخلات مناسب میتواند به بهبود ارتباطات، کیفیت زندگی و نتایج شناختی (از جمله بهبود در نتایج آزمونهای شناختی و عملکرد در زندگی روزمره) کمک کند. بر اساس نتایج بررسیشده در اینجا، این جستجو نباید ناامیدکننده باشد.
مطالعات بیشتری با دقت روششناسی بالاتر لازم است تا سطح شواهد برای تأثیرات شناختی توانبخشی شنوایی در افراد مبتلا به زوال عقل مشخص شود. از سه مطالعهای که نتایج شناختی به عنوان نتیجه مورد نظر داشتند و معیارهای ورود به این مرور سیستماتیک را داشتند، تنها یکی از آنها یک آزمایش بالینی تصادفی بود. علاوه بر این، آزمایشهای بالینی متقاطع شاملشده با همان نتیجه مورد نظر، توانبخشی شنوایی را با تنظیم سمعک یکطرفه انجام دادند حتی اگر بیماران افت شنوایی دوطرفه داشتند؛ بنابراین، مداخله بین مطالعات متفاوت بود. برخی توصیهها نشان میدهند که بهتر است تنظیم دوطرفه انجام شود، بهویژه برای تقویت تواناییهای شنوایی مرکزی که به اطلاعات صوتی دریافتی از هر دو گوش بستگی دارد. اصلاحات در تنظیم سمعک ممکن است در بزرگسالان مسن با بیماریهای همزمان انجام شود تا نتایج بهتری حاصل شود، و بیماران با افت شنوایی شدید و عمیق ممکن است با ایمپلنتهای حلزونی تنظیم شوند.
مطالعاتی که از همان مداخله تنظیم سمعک در جمعیت برزیلی بدون زوال عقل استفاده کردهاند، نشان دادهاند که توانبخشی شنوایی میتواند یک عامل محافظتی در برابر کاهش شناختی باشد.
پیادهسازی چنین مداخلهای در جمعیت آسیبپذیر مبتلا به زوال عقل دشوار است. یک مرور سیستماتیک دیگر که به جستجوی عوامل تأثیرگذار بر استفاده از سمعک توسط افراد مبتلا به زوال عقل پرداخت، نشان داد که استفاده از سمعک در این جمعیت تحت تأثیر درجه تسلط در مدیریت سمعک قرار دارد، که اغلب نیاز به یک مراقب دارد که بتواند آن را مدیریت کند. همچنین تصور مثبت از عواقب استفاده از پروتز، درجه راحتی یا تنظیم سمعک، تعاملات شخص-محیط و تقویت اجتماعی که استفاده از دستگاهها را تشویق میکند، تأثیرگذار است. یک مطالعه طولی که عدم پایبندی به توانبخشی شنوایی را تحلیل کرد، نشان داد که بزرگسالان مسن مبتلا به زوال عقل بیشتر احتمال دارد که استفاده از سمعک را متوقف کنند، بهویژه پس از سال اول استفاده. پیشرفت زوال عقل، با نیاز بیشتر به مراقبین و مشکلات مالی، پایبندی به سمعکها را کاهش میدهد. برنامه پیگیری پیشنهادی در یکی از مطالعات تحلیلشده در اینجا ممکن است به پایبندی به درمان با سمعک کمک کرده و تأثیرات مثبتی بر کیفیت زندگی داشته باشد. در همه مطالعات شاملشده در این مرور، همکاری از طرف مراقبین و پایبندی خوب به آنچه پیشنهاد شده بود وجود داشت، و از دست دادن شرکتکنندگان عمدتاً به مشکلات ثانویه، درمان بیماریهای همزمان یا مرگ بیمار مربوط میشد. هیچیک از مطالعات اثرات منفی مداخله را گزارش نکردند.
بنابراین، پژوهشگران باید مطالعات بیشتری با کنترل قویتر از سوگیریهای ممکن توسعه دهند. این کار بهترین روشها برای حفظ بزرگسالان و سالمندان مبتلا به زوال عقل بهعنوان افراد فعال و مستقل را نشان خواهد داد. چنین تلاشهایی به بزرگسالان کمک خواهد کرد تا تعاملات اجتماعی را حفظ کنند، ارتباطات را حفظ کنند و ظرفیت شنوایی را بازیابی کنند.
جستجوی اولیه ۵۷۶ مطالعه را به دست آورد که پنج مورد از آنها معیارهای ورود برای تحلیل کیفی را داشتند. دو مورد از مطالعات شامل آزمایشهای بالینی تصادفی و سه مورد از آنها آزمایشهای بالینی متقاطع بودند که نشاندهنده کمبود مطالعات در این زمینه است. چهار مطالعه شامل شرکتکنندگان مبتلا به بیماری آلزایمر بودند. کیفیت زندگی با استفاده از سمعک بهبود یافت و توانبخشی شنوایی تأثیری بر نتایج شناختی نشان نداد.
توانبخشی شنوایی در افراد مبتلا به زوال عقل میتواند کیفیت زندگی آنها را طبق درک بیماران و مراقبین بهبود بخشد. با این حال، هیچ بهبودی در عملکرد شناختی پس از تنظیم سمعک مشاهده نشد. با این وجود، برای هر دو نتیجه، فقط دو آزمایش بالینی تصادفی وجود داشت؛ بنابراین، انجام مطالعات بیشتری با دقت روششناسی بالاتر برای درک بهتر تأثیرات توانبخشی شنوایی در این جمعیت و ارائه شواهد با کیفیت بالاتر ضروری است.